یکدم مرا به صبح آدم گذشته است
یک عمر هم به ماتم آن دم گذشته است
مهمان این سراچه شبی شمع شد چو من
او هم شبش به اشک دمادم گذشته است
او بود و وصل بود قرار و بهار بود
او رفت و کارها همه در هم گذشته است
نازم حدیث لیلی و مجنون که زنده ماند
افسانه ی سکندر و حاتم گذشته است
یکدم نمانده بیش ز (بیدار) رحمتی
تا بر سرش قدم نهی آن دم گذشته است
محمد حسین جلیلی کرمانشاهی(بیدار)
خرید شارژ ایرانسل
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0